دانشگاه شهید بهشتی
چشم انداز مدیریت بازرگانی
2251-6050
2645-4149
18
37
2019
05
22
نقشها و مداخلات ستاد مرکزی در کسبوکارهای تابعه: مروری نظاممند
FA
محمدعلی
فلاح
دکتری دانشگاه تهران
m.ali.fallah@ua.ac.ir
علی
حیدری
استادیار- دانشگاه تهران
aheidary@ut.ac.ir
هاشم
آقازاده
دانشیار دانشگاه تهران- دانشکده مدیریت
haghazade@ut.ac.ir
سیدمحمد
اعرابی
استاد دانشگاه علامه طباطبایی
amarabi@yahoo.com
10.29252/jbmp.18.37.13
هدف نهایی ستادهای مرکزی در بنگاههای مادر، خلق ارزش برای کسبوکارهای زیرمجموعه است. حال پرسش اساسی این است که ستاد مرکزی برای خلق ارزش چه نقشهایی را ایفا میکند و چه مداخلاتی را باید در کسبوکارهای تابعه به انجام رساند. هدف پژوهش حاضر، ارائه چارچوبی نظری برای نقشها و مداخلات ستاد مرکزی و عوامل موقعیتی تأثیرگذار بر آنها است. روش بهکاررفته در پژوهش حاضر، مرور نظاممند است که بر این اساس 31 مقاله مربوط به ستاد مرکزیِ بنگاههای مادر و استراتژی سطح بنگاه که در بین سالهای 1962 تا 2017 در دو پایگاه داده EBSCO و Web of Sience انتشار یافتهاند، استخراج و پس از انجام فرآیند غربالگری با استفاده از روش کدگذاری دستی بررسی و تحلیل شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل مقالههای منتخب، 21 مداخله در قالب 3 نقش «جلوگیریکننده از زیان»، «خلقکننده ارزش» و «تخریبکننده ارزش» شناسایی شد. علاوه بر آن، 2 گروه از عوامل موقعیتی تأثیرگذار بر نحوه انجام نقشها و مداخلات ستاد مرکزی شامل «ویژگی کسبوکار» و «ویژگی ستاد مرکزی» نیز تعیین شد. تمامی نقشهایی که ستاد مرکزی در قبال کسبوکارهای تابعه ایفا میکند، در راستای خلق ارزش نیست و گاهی اوقات مداخلات آنها تنها جلوی تخریب ارزش را میگیرند (نقش پیشگیرنده یا حداقلی) و در برخی از موارد ستاد مرکزی موجب «تخریب ارزش» در واحدهای کسبوکار میشود.<br />
https://jbmp.sbu.ac.ir/article_100554.html
https://jbmp.sbu.ac.ir/article_100554_c41fc8c6b09bc917a3ac0775ea3beded.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
چشم انداز مدیریت بازرگانی
2251-6050
2645-4149
18
37
2019
05
22
تحلیل شناختی محیط صنعت و بررسی همراستایی آن با دورنمای سازمان
FA
طاهره
ندافی
دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران
tnaddafi@ut.ac.ir
محمد
ابویی اردکان
دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران
abooyee@ut.ac.ir
آرین
قلی پور
دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران
agholipor@ut.ac.ir
10.29252/jbmp.18.37.35
دورنمای یک سازمان، تصویری مشترک نزد اعضای آن سازمان است که منتها و مطلوب آرزوی آنهاست. در سازمانی که احساس مشترک از این آرزوی مشترک به وجود بیاید و در کل سازمان نشر پیدا کند، چتری کلی و هماهنگ کننده بر روی همة فعالیتهای واحدهای مختلف شکل میگیرد. مدیران با کمک دورنمایی روشن میتوانند محیط پیرامون خود را بهتر درک و تحلیل کنند و برای رویارویی با بحرانهای محیط و شناسایی فرصتهای موجود در آن آماده باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی انطباق بین دورنمایی که مدیران برای شرکت خود متصور هستند با ادراک آنان از محیط پیرامونشان، انجام گرفته است. بهمنظور استخراج مدل ذهنی مدیران از فضای رقابتی با 18 مدیر از دو شرکت معتبر در صنعت لبنیات مصاحبههایی طبق دستورالعمل تکنیک استخراج استعارهای زالتمن انجام گرفت. پس از تحلیل مصاحبه ها، مشخص شد که همة کدهای مرتبط با تصویری که مدیران از سازمان خود در دو تا پنج سال آینده دارند، با تحلیل آنها از محیط پیرامون، انطباق دارد. همچنین با وجود فعالیت این دو شرکت در محیط رقابتی یکسان؛ تحلیل شناختیای که مدیران دو شرکت از محیط صنعت دارند با یکدیگر تفاوت دارد که نتیجة اهداف و استراتژیهای متفاوت این دو شرکت است.
تحلیل صنعت,تکنیک استخراج استعارهای زالتمن,چشمانداز مشترک,مدلهای ذهنی,نگاشت شناختی
https://jbmp.sbu.ac.ir/article_100576.html
https://jbmp.sbu.ac.ir/article_100576_0dff9a05d82a62fbf0b2823141c04855.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
چشم انداز مدیریت بازرگانی
2251-6050
2645-4149
18
37
2019
05
22
شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت بازاریابی خیرخواهانه و اولویت بندی سناریوها؛ کاربرد تکنیک تجزیه و تحلیل توامان
FA
مرتضی
سلطانی
دانشگاه تهران
mortezasoltanee@ut.ac.ir
حمیدرضا
یزدانی
0000-0002-5957-643X
دانشگاه تهران
hryazdani@ut.ac.ir
صبا
بهرامی
دانشگاه تهران
sbahrami370@yahoo.com
نیما
سلطانی نژاد
دانشگاه تهران
soltani.91@ut.ac.ir
10.29252/jbmp.18.37.55
افزایش توجه جامعه و شرکتها به بازاریابی خیرخواهانه باعث شده است که تحقیقات آکادمیک بیشتری در این زمینه انجام شود. لذا پیش از اجرای عملیاتی بازاریابی خیرخواهانه توسط بنگاههای اقتصادی در ایران، شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر موفقیت بازاریابی خیرخواهانه لازم است. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی و الویتبندی سناریوهای موفقیت بازاریابی خیرخواهانه از دید مصرفکنندگان میباشد. جامعه آماری این پژوهش مصرفکنندگان شهر شیراز میباشند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش جزء پژوهشهایتوصیفی-پیمایشی میباشد، که برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است.پس از جمعآوری اطلاعات، تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل توأمان صورت گرفته است. یافتههای پژوهش نشان داد که در بین عوامل مؤثر بر موفقیت کمپینهای بازاریابی خیرخواهانه از دید مصرفکنندگان به ترتیب 1. عوامل مرتبط با محل هزینهکرد 2. عوامل مرتبط با اندازه کمک مالی 3. عوامل مرتبط با همکاری با سازمان خیریه و در آخر 4. عوامل مرتبط با فرم کمک اهمیت دارد. در بین عوامل مرتبط با محل هزینهکرد، اول کودکان بیسرپرست سپس موارد بهداشتی و بیماریهای خاص و در آخر فقر و آموزش، از نظر مصرفکنندگان دارای اولویت میباشند. در رابطه با عوامل مرتبط با اندازه کمک مالی، 1تا 5 درصد قیمت محصول و سپس 5 درصد قیمت محصول به بالا دارای الویت میباشد. در رابطه با سازمان خیریه مصرفکنندگان عدم همکاری با سازمان خیریه را نسبت به همکاری با سازمان خیریه ترجیح میدهند. در اخر در رابطه با عوامل مرتبط با فرم کمک، مصرفکنندگان شکل غیرپولی را نسبت به شکل پولی ترجیح میدهند.
بازاریابی خیرخواهانه,اندازه کمک مالی,فرم کمک,محل هزینهکرد,همکاری با سازمان خیریه,تحلیل توأمان
https://jbmp.sbu.ac.ir/article_100577.html
https://jbmp.sbu.ac.ir/article_100577_2ac64a5e3d6198275e6711a3fc7c0e45.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
چشم انداز مدیریت بازرگانی
2251-6050
2645-4149
18
37
2000
03
01
طراحی الگوی ارزیابی عوامل موثر بر رفتار فروش رابطه مند و نتایج حاصل از آن
FA
مرجان
عباسی
دانشگاه ازاد واحد شهر قدس
abbasi_m_1389@yahoo.com
احمد
روستا
استادیار دانشگاه شهید بهشتی
drroosta1@gmail.com
الهام
فریدچهر
استادیار - واحد شهر قدس دانشگاه آزاد اسلامی
efaridchehr@gmail.com
نادر
غریب نواز
استادیار - واحد شهر قدس دانشگاه آزاد اسلامی
nadergharibnavaz@gmail.com
10.29252/jbmp.18.37.77
رفتار فروش رابطهای در محیط پیچیده رقابتی میتواند یک ابزار مهم برای شرکتهای کسب و کاری باشد. هدف اصلی این تحقیق طراحی ارزیابی عوامل موثر بر رفتار فروش رابطه مند و نتایج حاصل از آن با تأکید بر عوامل روانشناختی، اجتماعی، فرهنگی و موقعیتی است. پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادین ـ کاربردی بوده و از لحاظ ماهیت از دستۀ پژوهشهای آمیختۀ اکتشافی است. جامعۀ آماری در بخش کیفی، خبرههای بازاریابی و منابع انسانی است. خبرگان با روش نمونهگیری هدفمند و گلولۀ برفی شناسایی شدند که با توجه به کفایت دادهها، در مجموع با 20 خبره مصاحبه شد. برای آزمون الگو نیز 166 نفر از کارکنان برند ماکسیم در سراسر کشور در پژوهش مشارکت کردند. روش تجزیه و تحلیل، تئوری دادهبنیاد و رویکرد معادلات ساختاری بود. دادهها از طریق مصاحبۀ عمیق در کنار توزیع پرسشنامۀ 42 گویهای گردآوری شدند. نتایج به دست آمده موید این است که شرایط علی رفتار فروش رابطه ای شامل محیط پیچیده رقابتی است. پدیده اصلی قابلیت تخصصی فروشنده، بستر عوامل موقعیتی شرکت، عوامل مداخلهگر ویژگیهای شخصیتی فروشندهها و همچنین عوامل اجتماعی و فرهنگی بوده است. راهبرد رفتار فروش رابطهای و پیامد نیز عملکرد فروش، عملکرد رفتاری فروش شناسایی شدند
فروش,رفتار فروش رابطهای- عوامل روانشناختی- عوامل موقعیتی- عوامل اجتماعی- تئوری داده بنیاد
https://jbmp.sbu.ac.ir/article_100575.html
https://jbmp.sbu.ac.ir/article_100575_7b6bd40a1c11414fe78aec351a885d51.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
چشم انداز مدیریت بازرگانی
2251-6050
2645-4149
18
37
2019
05
22
طراحی محتوی استراتژی بازاریابی کسبوکارهای دیجیتال حوزه خدمات
99
120
FA
شیوا
یزدانفر
دانشجو
shiva_yazdanfar@yahoo.com
عبداله
نعامی
0000-0000-0000-0000
هییت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب(استادیار)
a_noami@azad.ac.ir
ناصر
آزاد
هییت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب
n_azad@azad.ac.ir
10.29252/jbmp.18.37.99
فنّاوری اینترنتی به نسبت نسلهای پیشین فنّاوری اطلاعات، فرصتهای بهتری برای ایجاد موقعیت استراتژیک متمایز برای شرکتها فراهم میکند، مشروط برآنکه ناسازگاریهای بین رویکردهای اینترنتی و سنتی را درک کرده و بتوان استراتژیهای بهواقع متمایزی طراحی کرد. تحقیق پیشرو فرایند تدوین استراتژی بازاریابی برای کسبوکارهای دیجیتال را مطرح میسازد. از روش کیفی تحلیل محتوا بین 7تن از خبرگان کسبوکارهای دیجیتال تا رسیدن به اشباح نظری و روش کمی روش ساختاری تفسیری استفاده شد. پژوهش حاضر از منظر هدف پژوهش کاربردی-توسعهای و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات، پژوهشی توصیفی و از نوع پیمایشی محسوب میشود. در نتایج تحقیق 31مؤلفه، که شامل بررسی محیط خرد و کلان، رفتارشناسی افراد هدف، بررسی تهدید تازهواردان، تحولات زیاد بازیگران، سنجش پویایی سیستم، نقاط تماس با مشتری، بررسی پلتفرمها و گذرابودن مزیت های رقابتی، تبیین محتوا، ارائه خدمات و قیمتگذاری تبلیغات و رابطکاربری، ارتقا و بروزرسانی، مقیاس بندی و ابزارهای بازخوردی، سئو و دادهکاوی، اعتبار کسبوکار و برندینگ، مشارکت افراد و همکاری، ارزش ارائهشده بالاتر، توسعه افقی، تقویت مشارکت و شبکهسازی دارایی و اطلاعاتی و تبلیغاتی استخراج شده و در ادامه نحوه ارتباط این مؤلفه باهم در مدلی فرایندی ارائه گردیده است. در ادامه از مولفههای استخراج شده، پنج عنصر محتوی استراتژی بازاریابی کسبوکارهای دیجیتال معرفی شد.
استراتژی بازاریابی,استراتژی بازاریابی دیجیتال,الگوی مشتری,محتوی استراتژی بازاریابی
https://jbmp.sbu.ac.ir/article_100574.html
https://jbmp.sbu.ac.ir/article_100574_01030118dcd96a276196873efc5d6f46.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
چشم انداز مدیریت بازرگانی
2251-6050
2645-4149
18
37
2019
05
22
مطالعه پیشرانها و راهبردهای بازاریابی آنلاین در توسعه صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان
FA
دکتر حامد
آرامش
هیات علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان
hamed_dba@yahoo.com
نورمحمد
یعقوبی
هیات علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان
yaghoubi@mgmt.usb.ac.ir
نجمه
مهدی بیگی
دانشجوی دانشگاه سیستان و بلوچستان
n_mehdibeigi@pgs.usb.ir
مریم
گرگیچ
دانشگاه سیستان و بلوچستان
gorgichmaryam@gmail.com
10.29252/jbmp.18.37.121
صنایعدستی ایران به دلیل تنوع، اصالت، هویت و کارکردهایی که دارد، میتواند به یکی از منابع ارزشمند تولید داخلی و ملی تبدیل شود، اما جهانیشدن و رقابت شدید تهدیدی برای بازاریابی این نوع محصولات به شمار میآید. بعلاوه، استفاده از ابزارها و فنآوریهای روز دنیا باعث شده که در امر تجارت بهبود و پیشرفت بهتری نسبت به گذشته ایجاد شود، بهطوریکه ظهور اینترنت، شرکتهای صنایع دستی را قادر میسازد که بهطور مؤثر و کارآمد در بازارهای داخلی و بینالمللی رقابت کنند و از طریق بازاریابی آنلاین فضایی بزرگ و مجازی برای ارائه محصولات خود، در بستر فناوری اطلاعات، به وجود آورند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشرانها و بازدارندههای بازاریابی آنلاین محصولات صنایع دستی و درنهایت تدوین راهبردهای مناسب آن شکل گرفت. بدین منظور، ابتدا شش معیار اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی، قانونی- حقوقی، تکنولوژیکی، مربوط به مشتریان و محیطی جهت دستیابی به هدف شناسایی گردید. پس از شناسایی عوامل دارای تاثیر مثبت یا منفی بر بازاریابی آنلاین در حوزههای ششگانه فوق، از طریق مصاحبه با خبرگان حوزه صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان پیشرانها و نیروهای بازدارنده بازاریابی آنلاین شناسایی شده و سپس بر اساس روش تحلیل شبکه (ANP) در محیط نرمافزاری Super Decision اولویتبندی گردیدند. نتایج اولویتبندی پیشرانها و بازدارندههای بازاریابی آنلاین نشان داد "تسهیلات خرید" و "اعتماد به فروشنده" مهمترین نیروهای پیشران و "عدم شناخت بازار هدف" مهمترین نیروی بازدارنده هستند. درنهایت با استفاده از مدل PIP مناسبترین راهبردها به ازاء مهمترین نیروها تدوین گردید و درنهایت پیشنهاداتی ارائه شد.
بازاریابی آنلاین,صنایعدستی,پیشران,مدل PIP,فرآیند تحلیل شبکه (ANP)
https://jbmp.sbu.ac.ir/article_100572.html
https://jbmp.sbu.ac.ir/article_100572_ad22ca59ed8ddd200faa43f7e8354d19.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
چشم انداز مدیریت بازرگانی
2251-6050
2645-4149
18
37
2019
05
22
آسیب شناسی برند سازی در صنعت دارویی ایران
FA
طیبه
باقلی
دانشجوی دکترای مدیریت بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی
tayebeh.baghli@gmail.com
محمود
محمدیان
دانشیار گروه مدیریت دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطبائی
mohammadiann@gmail.com
وحید
ناصحی فر
دانشیار گروه مدیریت دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطبائی
vahid.n3004@gmail.com
سعید
صحت
دانشیار گروه مدیریت دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطبائی
sehhat@yahoo.com
10.29252/jbmp.18.37.139
بررسی مشکلات و عوامل آسیب ساز برندسازی اهمیت بسزایی در ایجاد و گسترش، موفقیت و پایداری برندهای دارویی ایفا می کند. تمرکز سنتی بر روی تولید، بازاریابی و فروش داروهای ژنریک سبب عدم تحرک کافی در برندسازی و به تبع آن برند سازی حرفه ای و عدم بهره گیری از مزایای آن در صنعت داروسازی کشور بوده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تعیین مولفه های آسیب ساز برندسازی و اهمیت و الویت بندی آنها از طریق تکنیک دلفی در دو بخش کیفی و کمی است. بدین منظور؛ از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته با 16 نفر از متخصصان و خبرگان حوزه بازاریابی و برندسازی صنعت داروسازی کشور و استفاده از روش تحلیل محتوا ،53 مفهوم استخراج که در 17 مولفه اصلی مقوله بندی شدند. سپس با بهره گیری از نظریه سه شاخکی هر یک از مولفه ها بر اساس ویژگی هایشان در سه بُعد زمینه ای، ساختاری و رفتاری طبقه بندی شدند. علاوه بر آن، الویت بندی آسیبها با کسب نظر خبرگان در طی سه دور دلفی اعتبار سنجی و مدل نهایی تحقیق طراحی و محقق شد. بر اساس یافته های این پژوهش، بیشترین عوامل آسیب ساز در بعد زمینه ای و سپس به ترتیب در بعد ساختاری و رفتاری قرار گرفته است.
برندسازی,آسیب شناسی,ابعاد سه شاخکی,صنعت داروسازی,جمهوری اسلامی ایران
https://jbmp.sbu.ac.ir/article_100573.html
https://jbmp.sbu.ac.ir/article_100573_a8fa4cdf705aec46dd6ade9cf95c7618.pdf