دانشگاه شهید بهشتیچشم انداز مدیریت بازرگانی2251-6050173420180823Explaining Model of Competitive Behavior in the Banking Industry of Iranتبیین الگوی رفتار رقابتی در صنعت بانکداری ایران133096905FAفاطمه مشکدانیاندانشگاه الزهرامعصومه حسین زاده شهریدانشگاه الزهرامریم مقدس بیاتدانشگاه الزهرامحمدعلی بابایی زکلیکیدانشگاه الزهراJournal Article20181009The explanation of competitive model is one of the important factors in marketing strategy development and is the basis of the research of competitive field of intelligence. The pattern of competition forms the competitive behavior of organizations, in other words, reflects the strategies and actions that organizations face in facing each other in order to obtain necessary resources, increase market share, and ultimately maintain their strategic position vis-à-vis other competitors.
The purpose of this study is to investigate and explain the competition model in the banking industry in Iran during the years 2014-2017. In this research, a qualitative-quantitative approach was adopted. In the qualitative part, the semi-structured interview and poll survey and in quantitative part, Rough set theory were used and the result is 11 rules. 5 banks from 30 active banks in Iran's industry were selected by poll survey and market share survey. The research findings show that the intensity of competition in the banking industry in Iran is increasing. In addition, the results show that banks respond in the first place by promotional and branding activities, which is due to the Institutionalism of competitive behavior in the banking industry, and the adoption of distribution activities and the introduction of new products, respectively, in response to The rivals, have the second and third options to compete with each other. Also, based on the results, it can be concluded that newly Privatized banks have the most reaction to each other, and this is the case for private banks. newly Privatized banks are more aggressive in adopting competitive behavior than private banks. Eventually, it became clear if the bank initiated action, then the initiator would respond more often to others.تبیین الگوی رقابتی از جمله عوامل مهم در تدوین استراتژی های بازاریابی است و سنگ بنای تحقیقات حوزه هوشمندی رقابتی محسوب می شود. الگوی رقابت، رفتار رقابتی سازمان ها را شکل می دهد و به عبارت دیگر، بیانگر استراتژی ها و اقداماتی است که سازمان ها در مواجهه با یکدیگر به منظور کسب منابع مورد نیاز، افزایش سهم بازار و در نهایت حفظ جایگاه استراتژیک شان در برابر سایر رقبا اتخاذ می کنند.هدف از پژوهش حاضر بررسی و تبیین الگوی رقابت در صنعت بانکداری ایران طی سال های 1396-1393 می باشد. در این پژوهش، رویکرد آمیخته کیفی-کمی اتخاذ شد. در بخش کیفی از نظرسنجی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از نظریه مجموعه های راف استفاده شده است و نتیجه آن 11 قانون است. 5 بانک از 30 بانک فعال در صنعت ایران با نظرسنجی از مشتریان و بررسی سهم بازار انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد شدت رقابت در صنعت بانکداری ایران در حال افزایش است. علاوه براین نتایج نشان می دهد بانک ها در واکنش به رقبا در وهله نخست به اتخاذ اقدامات ترویجی و برندینگ می پردازند و این امر ناشی از تسلط نهادگرایی بر رفتار رقابتی در صنعت بانکداری است و اتخاذ اقدامات توزیعی و معرفی محصولات جدید به ترتیب در واکنش به رقبا گزینه های دوم و سوم برای رقابت با یکدیگر می باشد. همچنین با استناد به نتایج می توان چنین نتیجه گرفت که بانک های خصوصی شده بیشترین واکنش را نسبت به یکدیگر دارند و همین امر برای بانک های خصوصی برقرار است. اغلب بانک های خصوصی شده نسبت به بانک های خصوصی در اتخاذ رفتار رقابتی تهاجمی تر عمل می کنند. در نهایت مشخص شد اگر بانکی آغازگر اقدام باشد، آنگاه بانک آغازگر با دفعات بیشتری به سایرین واکنش نشان می دهد.https://jbmp.sbu.ac.ir/article_96905_f017fd06422b320063d2a1fcb749c0b3.pdfدانشگاه شهید بهشتیچشم انداز مدیریت بازرگانی2251-6050173420180823Designing and Explaining a Branding Pattern for the Commercial Centers (Shopping Malls) in Iranطراحی و تبیین الگوی برندسازی مراکز تجاری در ایران315296915FAهادی کمیلیدکترای مدیریت، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه شهید بهشتیمحمدرضا حمیدیزادهاستاد دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه شهید بهشتیبهمن حاجیپوردانشیار دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه شهید بهشتی0000-0001-8972-4002شهریار عزیزیدانشیار دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه شهید بهشتی.0000-0002-7240-8553علی اکبر امین بیدختیدانشیار روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سمنانJournal Article20171111Modern commercial centers (shopping malls) are emerging phenomenon in Iran which has a history less than 15 year. The economic boom is one of the most important factors to increase the value of commercial centers, which is directly engaged in the process of the branding of commercial centers. Shopping malls branding encompasses various aspects such as feasibility studies, design and construction, marketing management, and operational management. The purpose of this research is designing and explaining of a comprehensive branding pattern for shopping malls in Iran. In this research, the grounded theory as a qualitative method is used to identify issues and provide an analytical model for evaluation of different parameters which play a role in the branding of shopping malls. Data were collected using semi-structured interviews from a different range of communities including owners, operation managers, builders and contractors, operators, consultants, and customers of shopping malls. Finally, an application-development model was presented in which shopping experience and shopping mall branding have been introduced as a core category and an outcome, respectively.مراکز تجاری مدرن، پدیدهای نوظهور در ایران بوده و سابقهای کمتر از 15 سال دارد. رونق اقتصادی یکی اصلیترین فاکتورها در افزایش ارزش مراکز تجاری است که خود در تعامل مستقیم با فرآیند برندسازی مراکز تجاری قرار دارد. برندسازی مراکز تجاری ابعاد مختلفی را در بر میگیرد که از جمله میتوان به مطالعات امکانسنجی، طراحی و ساخت، مدیریت بازاریابی و واگذاری و مدیریت بهرهبرداری اشاره کرد. هدف از انجام این تحقیق، طراحی و تبیین الگوی برندسازی مراکز تجاری در ایران است. در پژوهش پیشرو، از نظریه داده بنیاد به عنوان یکی از روشهای کیفی برای شناسایی موضوعات و ارائه یک الگوی تحلیلی استفاده شده است. جمعآوری دادهها با استفاده از مصاحبه نیمهساختاریافته از مخاطبین مراکز تجاری صورت گرفت. انتخاب مصاحبهشوندگان به صورت هدفمند و در طیف وسیعی از اجتماعات از جمله مالکان اصلی، مدیران بهرهبرداری و راهبری، سازندگان و پیمانکاران، بهرهبرداران، مشاوران و مشتریان نهایی مراکز تجاری انجام شد. در نهایت، یک الگوی کاربردی - توسعهای ارائه شد که در آن، تجربه خرید به عنوان مقوله محوری و برند شدن مرکز تجاری به عنوان پیامد مطرح شده است.https://jbmp.sbu.ac.ir/article_96915_59053f3d836e8dac0fb1fcbc113e604e.pdfدانشگاه شهید بهشتیچشم انداز مدیریت بازرگانی2251-6050173420180823Designing and explaining a model for brand decline in food industry with mixed methodارائه الگوی افول برند در صنعت مواد غذایی537096922FAامین کهیاری حقیقتTehranداود فیضدانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه سمنان0000-0002-5535-4370عادل آذردانشکده مدیریت و اقتصاد تربیت مدرس0000-0003-2123-7579عظیم زارعیدانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه سمنانزهره دهدشتی شاهرخدانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20180601Abstract
Identifying the problems of food industry is important because of their special position in the economy development of the country, despite the increasing demand for food products, this companies suffer from a major problem that brands are lazy in harmony with environmental changes and poor brand management, and eventually brand's decline, the issue that has challenged the competitiveness of these brands, it’s an issue that needs to be explored further. The aim of this study is conceptualization of brand decline based on internal and external analysis in food industry through a mixed method. The first step is research in order to achieve the objectives of the research, using content analysis and semi-structured interviews with professionals, managers and advisers in food industry. 102 Code extracted as concepts of brand decline and were categorized in 15 components (in two general categories of influencing factor and dimensions of brand decline). The second step selected 8 experts by theoretical sampling collected their views through a questionnaire with 5-point Likert and analyzed data through fuzzy Delphi technique. The most important findings of two surveys of experts led to the identification and confirmation of 4 components of organizational factor, 6 components of environmental factor and 5 components of brand decline in food industryشناسایی مشکلات برند در صنعت غذایی به دلیل جایگاه ویژه آنها در توسعه اقتصاد کشور از اهمیت زیادی برخوردار است، با وجود افزایش میزان تقاضا محصولات غذایی، این صنعت از مشکل عمده تنبل بودن برندها در همنوایی با تغییرات محیطی و مدیریت ضعیف برند و در نهایت افول برندها رنج میبرد، موضوعی که رقابتپذیری این برندها را با مشکل مواجه کرده است و نیاز به بررسی بیشتری دارد. هدف پژوهش حاضر مفهوم پردازی افول برند مبتنی بر تحلیل محیط داخلی و خارجی در صنعت غذایی از طریق رویکرد پژوهش کیفی است. از روش تحلیل محتوا و مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته با متخصصان، مدیران و مشاوران شرکتهای غذایی، 102 کد به عنوان مفاهیم مرتبط با افول برند استخراج که در 15 مؤلفه مقولهبندی شدند (در دو بخش کلی عوامل اثرگذار بر افول برند و ابعاد افول برند). نتایج پژوهش منجر به شناسایی 4 مؤلفه عوامل سازمانی، 6 مؤلفه عوامل محیطی و 5 مؤلفه افول برند شد. پیشنهاد میشود مدیران از مفاهیم شناسـایی شـده، در جهـت آسیبشناسی برند و ارائه راهبردهای مناسب احیای برند استفاده نمایند.https://jbmp.sbu.ac.ir/article_96922_574b498e7c2bbeffb7fd7641d615acee.pdfدانشگاه شهید بهشتیچشم انداز مدیریت بازرگانی2251-6050173420180823ارائه مدلی جهت تعیین ارزش برند شرکت های پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهرانارائه مدلی جهت تعیین ارزش برند شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران719096928FAموسی رحیمیدانشجوی دکتری،مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی،گروه مدیریت،دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانمجید محمدشفیعیاستادیار، مدیریت بازاریابی،گروه مدیریت،دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-2222-6006آذرنوش انصاری طادیاستادیار، مدیریت بازاریابی،گروه مدیریت،دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانمحمود بت شکناستادیار، مدیریت مالی،گروه مدیریت،دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20180811برندها میتوانند با استفاده از تکنیکهای مختلف ارزشگذاری شوند. مانند هر ابزاری، هر روش ممکن است برای برخی از اهداف مناسب و برای بعضی مناسب نباشد. هدف این پژوهش ارائه یک مدل ارزشگذاری برند منطبق با شرایط بورس ایران است. پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی و ازنظر هدف، توسعه ای است. نمونه پژوهش شامل 81 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در صنایع دارو، سیمان، صنایع شیمیایی، فلزات اساسی و کاشی و سرامیک در سالهای 1391 تا 1395 است. مدل استفادهشده در این پژوهش جهت محاسبه ارزش برند ترکیبی از مدل ارزش ذاتی شرکت با استفاده از مدل تنزیل سود نقدی سه مرحلهای و مدل قیمت به فروش برگرفته از مدل داموداران است. در این مدل، تغییراتی در مراحل، مفروضات و محاسبات نرخ رشد آن، متناسب با شرایط بورس اوراق بهادار تهران صورت گرفته است. نتایج حاکی از آن است که در ایران به ارزش برند بهعنوان دارایی نامشهود توجه زیادی نشده و میتوان با استفاده از سود هر سهم و پارامترهای مالی شرکت، به مبنای مناسبی جهت تخمین ارزش شرکت و برند آن، متناسب با شرایط بورس ایران دست یافتبرندها میتوانند با استفاده از تکنیکهای مختلف ارزشگذاری شوند. مانند هر ابزاری، هر روش ممکن است برای برخی از اهداف مناسب و برای بعضی مناسب نباشد. هدف این پژوهش ارائه یک مدل ارزشگذاری برند منطبق با شرایط بورس ایران است. پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی و ازنظر هدف، توسعه ای است. نمونه پژوهش شامل 81 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در صنایع دارو، سیمان، صنایع شیمیایی، فلزات اساسی و کاشی و سرامیک در سالهای 1391 تا 1395 است. مدل استفادهشده در این پژوهش جهت محاسبه ارزش برند ترکیبی از مدل ارزش ذاتی شرکت با استفاده از مدل تنزیل سود نقدی سه مرحلهای و مدل قیمت به فروش برگرفته از مدل داموداران است. در این مدل، تغییراتی در مراحل، مفروضات و محاسبات نرخ رشد آن، متناسب با شرایط بورس اوراق بهادار تهران صورت گرفته است. نتایج حاکی از آن است که در ایران به ارزش برند بهعنوان دارایی نامشهود توجه زیادی نشده و میتوان با استفاده از سود هر سهم و پارامترهای مالی شرکت، به مبنای مناسبی جهت تخمین ارزش شرکت و برند آن، متناسب با شرایط بورس ایران دست یافت.https://jbmp.sbu.ac.ir/article_96928_41987e00527ad015dbb7492b691282a1.pdfدانشگاه شهید بهشتیچشم انداز مدیریت بازرگانی2251-6050173420180823Partner appraisal and selection model for international joint venture companies in Iran Automotive industryتدوین و تبیین مدل ارزیابی و انتخاب شرکای تجاری در تشکیل شرکت های سرمایه گذاری مشترک بین المللی در صنعت خودروسازی ایران9111096935FAمحمد محمودی میمنددانشگاه پیام نورمجید صفاییدانشگاه پیام نور - مرکز تحصیلات تکمیلیJournal Article20171101Selecting a partner in joint venture companies is one of the most important critical success factors for companies who are deploying growth and development strategy through joint venture companies and is one of the main concerns of researchers. Partner selection requires applying a scientific and specific algorithm to recognize all the variables and their interactions to select the best choice among the partner candidates to make a joint. In this research a model is extracted to help in selecting a foriegn partner in joint venturing. The research consists of two main parts. In the first part to find the relevant variables which affect the partner selection, a literature review and libraray studies is done and 239 variables are extracted, then by using Delphi technique and run it several times through distributing a questionary and individual interviews, 14 main variables which are influencing on the partner selection in Iran automotive industry are recognized. In second part, through applying Interpretive Structural Modeling technique (ISM) the main model is established and by the experts viewpoints and applying two techniques, Analytical Network Process (ANP), and Decision-making and Evaluation Labarotory (Dimatel), the priorities of the variables is evaluated and the variables’ weights in the final model is calculated.موضوع انتخاب شریک در تشکیل شرکت های سرمایه گذاری مشترک بعنوان یکی از مهمترین عوامل موفقیت شرکت ها در بکارگیری استراتژی رشد و توسعه از طریق ایجاد شرکت سرمایه گذاری مشترک مطرح می باشد و همواره مورد توجه و تآکید محققین و صاحب نظران بوده است. انتخاب شریک نیازمند بکارگیری یک الگوریتم مشخص و علمی می باشد تا بتوان با درنظرگرفتن کلیه متغیرها و روابط بین آنها از طریق انجام یک فرآیند علمی به انتخاب بهترین گزینه برای شراکت دست یافت. در این تحقیق مدلی برای کمک به انتخاب شریک خارجی در تشکیل شرکت های سرمایه گذاری مشترک ارائه گردیده است. این تحقیق از دو مرحله اصلی تشکیل شده است در بخش اول برای انتخاب متغیرهای مؤثر بر انتخاب شریک از بررسی ادبیات تحقیق و مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است و تعداد 239 متغیر در این مرحله استخراج گردید و سپس با کمک تکنیک تصمیم گیری گروهی دلفی پس از چندین دور برگزاری تحقیق و توزیع پرسشنامه و بحث های انفرادی در نهایت تعداد 14 متغیر اصلی مؤثر بر انتخاب شریک در صنعت خودروسازی ایران شناسایی شد. در مرحله دوم با کمک تکنیک معادلات ساختاری تفسیری[1] مدل نهایی ساخته شد و سپس با کمک نظرات خبرگان و با بکارگیری دو تکنیک، تکنیک تحلیل فرآیند شبکه ای[2] و تکنیک تصمیم گیری آزمون و ارزیابی آزمایشگاهی (دیمتل)[3] ، اولویت بندی هر سطح از متغیرها انجام شد و در نهایت وزن هر کدام از متغیرها در مدل نهایی مشخص شد.[1] Interpritive Structural Modelling (ISM)[2] Analytical network process(ANP)[3] Decision-Making Trial and Evaluation Laboratory (Dematel)https://jbmp.sbu.ac.ir/article_96935_3aa58ea4b1c447da4dd9d05b45048343.pdfدانشگاه شهید بهشتیچشم انداز مدیریت بازرگانی2251-6050173420180823The Investigation of the Effect of Proactive Market Orientation and Entrepreneurial Orientation with the Mediating Role of Market Driving in Successful Commercialization of Knowledge-Based Health (Pharmaciotical) Products)بررسی تأثیر بازارگرایی بیشفعالانه بر تجاریسازی محصولات دانشبنیان با نقش میانجی بازارسازی11113096899FAسید ابوالفضل ابوالفضلیدانشگاه ارومیهسید جعفر زنوزیدانشگاه ارومیهشهره حیدریدانشگاه ارومیهJournal Article20160921Transfer of technology from the laboratory to industry and market is a long way and time-consuming and commercialization is completmentary part of the innovation process. Technologies and products cannot successfully entered to the market without it. So an important part of the organizations' challenges is to present ideas and innovations to the market and using them in profitability and gaining competitive advantage.
The aim of This study is investigation of the effect of proactive market orientation and entrepreneurial orientation with the mediating role of market driving in successful commercialization of knowledge-based health (pharmaciotical) products. The statistical population contains of CEOs or marketing and sales managements of all 179 Iranian pharmaceutical companies. For this purpose, a questionnaire designed and after the validity tests, sent to the sample of 122 managers. Current study is developmental, data collecting is descriptive- survey. For test of hypothesis, structural equation modeling was used. Results show that proactive market orientation and entrepreneurial orientation have positive and significant effect on the successful commercialization. The only has been accepted market driving/ preferences as a mediator between proactive market orientation and successful commercialization.انتقال فناوری از آزمایشگاه به صنعت و بازار مسیری طولانی و زمانبر دارد و تجاریسازی تکمیلکنندهی بخشی از فرآیند نوآوری است. فناوریها و محصولات بدون آن نمیتوانند با موفقیت وارد بازار شوند. بنابراین بخش مهمی از چالش سازمانها ارائه ایدهها و نوآوریها به بازار و استفاده از آنها در جهت سودآوری و کسب مزیت رقابتی است.هدف این پژوهش بررسی تأثیر بازارگرایی بیشفعالانه و گرایش به کارآفرینی با نقش میانجی متغیر بازارسازی بر موفقیت تجاریسازی در محصولات دانشبنیان حوزه سلامت (دارو) انجام شده است. جامعه آماری شامل مدیران عامل یا بازاریابی و فروش تمام 179 شرکت تولید دارویی است. بدین منظور پرسشنامهای طراحی شد و پس از ارزیابی تستهای اطمینان ، برای نمونه آماری شامل 122 نفر از مدیران ارسال گردید. پژوهش از نظر هدف توسعهای و از نظر روش جمعآوری دادهها توصیفی-پیمایشی است. برای تست فرضیات از الگوی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج نشان داد که بازارگرایی بیشفعالانه و گرایش به کارآفرینی تأثیر معنادار و مثبت بر موفقیت تجاریسازی دارند. در این میان تنها بازارسازی / ترجیحات به عنوان میانجی میان بازارگرایی بیشفعالانه و موفقیت تجاریسازی مورد قبول واقع شده است. https://jbmp.sbu.ac.ir/article_96899_324c83432530818dd4d8fead8632c55e.pdfدانشگاه شهید بهشتیچشم انداز مدیریت بازرگانی2251-6050173420180823فهم چرایی بروز تغییرات استراتژیک از منظر فرآیند ساخت دستور کار در سازمان13115696910FAبهاره عابدین* استادیار، دانشگاه مازندران.0000-0003-0540-6141اسد ا.. کرد نائیج** استاد، دانشگاه تربیت مدرس (نویسنده مسئول).Journal Article20190901با این پیشفرض که تغییرات استراتژیک، اشاره به آن دسته از تغییراتی در سازمان دارند که مبانی و اصول سازمان و جهتگیری آنرا در راستای اهداف اساسی، تحتتأثیر قرار میدهند، میتوان گفت که با درک فرآیند ساخت دستور کار استراتژیستها در سازمان، مبنایی برای فهم این موضوع فراهم میشود که چگونه زمینه بروز تغییرات استراتژیک در سازمانها، ایجاد میشود. پژوهش حاضر، به دنبال آن است تا با کشف فرآیند ساخت دستور کار استراتژیک سازمان، دریچه تازهای برای شناخت عوامل تأثیرگذار بر تغییرات استراتژیک بگشاید. بهمنظور دستیابی به این هدف، راهبرد پژوهشی داده بنیاد، بهکار گرفته شده است. دادههای کیفی پژوهش، حاصل مصاحبههای عمیق صورت گرفته با 19 نفر از خبرگان صنعت بانکداری است. نتایج این مطالعه نشان میدهند که مواردی چون گفتمانهای استراتژیکی که در سازمان رخ میدهد، بافت مدیریتی و ویژگیهای سازمان، پارازیتهای موجود در عرصه شکلگیری مسایل و فرآیندهای معنابخشی به موضوعات و ...، زمینه بروز تغییرات سازمانی را فراهم میسازندhttps://jbmp.sbu.ac.ir/article_96910_fed584c8fdaf8f9aafe926153af9039f.pdf