گسترش بحث بازاریابی سیاسی و توسعه نظری و عملی آن، چال های پارادایمی آن را افزایش داده است. تا اوایل دهه نود، پارادایم مورد استفاده اهالی سیاست، مدیریت آمیخته بازاریابی سیاسی بوده است. با این حال، منطق تولید- محوری و تک مبادله ای بودن این تئوری موجب شده است که جای خود را به بازاریابی رابطه مند دهد. این رویکرد، برخلاف رویکرد سلف آن، بر حفظ و توسعه وفاداری رأی دهندگان و ایجاد ذهنیت و رابطه ای درازمدت تأکید می کند. در نهایت، بازاریابی سیاسی با نفوذ رویکرد سوم و با مطرح شدن دیدگاه ها و ابزارهای استراتژیک، به بلوغ خود نزدیک شده است. در این تحقیق، تلاش بر آن است تا الگویی استراتژیک در بازاریابی سیاسی با تأکید بر انتخابات ریاست جمهوری ایران ارائه شود. روش تحقیق مورد نظر تلفیقی و استراتژی های مورد استفاده، تحلیل محتوا در تحقیق کیفی و پیمایشی در تحقیق کمّی است. مدل مفهومی تحقیق بر اساس روش کیفی تدوین گردید و اعتبار آن با استفاده از مدل معادلات ساختاری سنجیده شده است. چارچوب نظری طراحی شده، الگویی مبتنی بر بازاریابی سیاسی استراتژیک است که نسبت به مدل های فعلی، از جامعیت نظری و قابلیت اجرایی بالاتری برخوردار است.